باران اشک


تنها زیر بارون

خدایابیا قدم بزنیم ...باران از تو...دلتنگی از من...

آپلود سنتر عکس رایگانروی صندلی نشسته ام وبه آدم هایی که با عجله از کنارم میگذرند مینگرم....غروب است....دلم گرفته.... کاپشنم را روی پایم میگذارم....اشکهایم از گونه هایم سر میخورند و روی کاپشنم میچکند یک قطره....دو قطره.... سه قطره.....چهارقطره..... به کاپشنم نگاه میکنم حالا سیلی از قطرات اشک روی کاپشن لیز میخورند و به زمین می افتند....چه تلخ است....دلم برای اشکهایم میسوزد...چشمانم را میبندم تا اشکهایم را نبینند اما صدای قطراتشان به گوشم میخورد.... حالا باید گوش هایم را نیز بگیرم! دیگر نه چیزی میبینم و نه میشنوم...اشکهایم از فرصت استفاد میکنند و سریع و پشت هم می آیند این ها را لمس میکنم.....گونه هایم لمسمیکنند....داغی اشکهایم را میفهمم..... نفس عمیقی میکشم و از جایم بلند میشوم....حالا اشکهایم زیر پاهایم له میشوند....صدای له شدنشان را میشنوم......

نظرات شما عزیزان:

غریبه
ساعت13:37---19 شهريور 1391
سلام دوست عزیز ممنون که به وبلاگ من سر زدی.من لینکت میکنم.اگه خواستی منو با اسم برکه چشام لینک کن.
راستی وبلاگ قشنگی داری


elahe
ساعت1:56---18 شهريور 1391
salam manam linket kardam movafagh bashi

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در شنبه 18 شهريور 1391برچسب:,ساعت 1:17 توسط یه عاشق| |


Power By: LoxBlog.Com